تخلیه‌هیجانی از مسیرهای توسعه تاب‌آوری به‌ شمار می‌آید

0

تخلیه‌هیجانی از مسیرهای توسعه تاب‌آوری به‌ شمار می‌آید برون‌ریزی هیجان‌های فرونشانده را تخلیه هیجانی میگویند این فرایندعلاوه بر افزایش تاب آوری به کاهش یا حذف یک عقده از طریق یادآوری آن به آگاهی آگاهانه و اجازه دادن به آن برای بیان بر اساس نظریه فروید تخلیه هیجانی نام دارد.
در روانکاوی به فرآیند کاهش تنش هیجانی از راه بازپیدایی یک تجربه تنش زا در گفتار، عمل یا هردو   تخلیه هیجانی گفته میشود.

زهرا نیازاده مترجم خانه تاب آوری در ادامه این یادداشت آورده است این اصطلاح خود از واژه یونانی katharsis به معنای «تصفیه» یا «پاک‌سازی» گرفته شده است. کاتارسیس استعاره ای است که توسط ارسطو در شعر برای توصیف تأثیرات تراژدی واقعی بر تماشاگر به کار رفته است.تخلیه انرژی روانی (از طریق به یادآوردن وقایع دردناک) که به نظر روان کاوان، فواید مهم درمانی دارد.کاتارسیس (تخلیه روانی) رهایی هیجانی است. طبق نظریه روانکاوی، این رهاسازی هیجانی با نیاز به تسکین تعارضات ناخودآگاه مرتبط است؛ به‌عنوان مثال، تجربه استرس در یک موقعیت شغلی ممکن است باعث احساس ناامیدی و تنش شود.

استرس، اضطراب، ترس، خشم و ضربه روحی می‌تواند باعث ایجاد احساسات شدید و دشوار در طول زمان شود.اکثر مداخله‌های بالینی، تعدادی اهداف مشترک دارند. با این که همه انواع روان‌درمانی در بعضی اهداف کاملا مشترک نیستند، تخلیه هیجانی یکی از اهدافی است که به نوعی در همه انواع روان‌درمانی مهم است.

بهبودهای حاصل از درمان با روش روانکاوی را معمولا ناشی از سه تجربه عمده می‌دانند:

۱-تخلیه هیجانی
۲-بینش تدریجی نسبت به مشکلات و حل و فصل مکرر تعارض‌ها
۳-واکنش‌هایی که شخص در پاسخ به آن تعارض‌ها نشان می‌دهد.

تخلیه هیجانی یعنی، برملا کردن و مجسم کردن تعارض‌های آسیب‌زای اولیه.برخی مطالعات نشان داده اند که برون‌ریزی هیجانات به صورت نوشتن بر شاخص افسردگی مؤثر بوده است .مداخله پرستاری نگارش احساسات و برون‌ریزی احساسات (تخلیه هیجانی) به صورت نوشتن از روش‌های خودیار و مقرون به صرفه‌ای است که پژوهشهای مختلفی تأثیر آن را بر سلامت جسمانی، روانی و پیش آگهی بیماری‌های مزمن تایید کرده اند.
در خصوص بیماران مبتلا به سرطان هم فرحزاد و همکاران یافته های پژوهشی در سال ۱۳۹۶را گزارش کرده اند که تخلیه هیجانی احساسات با نگارش کتبی بر میزان افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان موثر است.توصیه شده است که از این روش به عنوان روشی کم هزینه و اثربخش در مراقبتهای بیماران مبتلا به سرطان استفاده شود نکته جالب توجه که در برخی مطالعات هم به آن ت اشاره شده است این است که اثربخشی نگارش کتبی احساسات, به سن و جنس بیماران بستگی نشان نداده است .

فروید، معتقد است بعضی از مواد تعارض‌برانگیز، چون دردناکند از بخش هشیار ذهن بیرون گذاشته می‌شوند؛ اما چون بار هیجانی دارند همچنان فعال ‌مانده و منتهی به بروز برخی نشانه‌های رفتاری مشهود می‌شوند. آگاهی کامل(از جمله تجربه کردن هشیارانه هیجانات) به کاهش این نشانه‌ها منجر می‌شود.ابراز هیجان‌های شدید یا جان گرفتن مجدد تجربه‌های هیجانی دوران کودکی در محیط امن درمانی غالبا درمانجو را تسکین می‌دهد. البته تخلیه هیجانی، علل تعارض‌ها را از بین نمی‌برد بلکه راه را برای کاوش احساسات و تجربه‌های واپس‌رانده، باز می‌کند.

هنگامی که آدمی ریشه‌های تعارض‌های خود را درمی‌یابد، می‌گوییم بینش پیدا کرده است. گرچه گاه به یاد آوردن یک تجربه واپس‌رانده نیز بینش به دنبال دارد، اما این باور عامیانه درست نیست که بیشتر اثرات درمانی روانکاوی ناشی از به یاد آوردن ناگهانی فقط یک رویداد هیجان‌انگیز است.
اینکه ناراحتی‌های آدمی فقط یک خاستگاه داشته باشد، امر کمیابی است و بینش نیز بر اثر افزایش تدریجی خودشناسی به دست می‌آید.
علاوه بر این، بینش و تخلیه هیجانی بایستی با هم در کار باشند؛ یعنی اینکه بیمار بایستی احساسات خود را بشناسد و در عین حال این شناخت خود را احساس کند. بیمار، پابه‌پای پیشرفت درمان، یک فرایند طولانی بازآموزی را می‌گذراند که حل و فصل نامیده می‌شود.

وقتی بیمار می‌بیند که بارها و بارها در موقعیت‌های گوناگون، یک دسته تعارض معین دست‌اندرکار بوده است، یاد می‌گیرد که به جای انکار واقعیت، با آن روبرو شود و به شیوه‌های رشدیافته‌تر و کارآمدتری واکنش نشان دهد. با حل و فصل این تعارض‌ها در جریان درمان، شخص توانایی کافی پیدا می‌کند که با تهدید ناشی از موقعیت تعارض‌آفرین اولیه روبرو شود و بدون احساس اضطراب زیاد، در برابر آن واکنش نشان دهد.
با اینکه روان‌شناسان بالینی همیشه نگران تجربه‌های هیجانی درمانجویان بوده‌اند، تحقیقات تجربی درباره ارزش فنون متمرکز بر هیجان بسیار کم و آهسته بوده است.

 

تحقیقاتی که تاکنون انجام شده، ارزش فنون متمرکز بر هیجان را حداقل در پنج زمینه نشان داده است:
۱- تحلیل و شناسایی هیجان‌ها باعث می‌شود که درک آنها آسانتر و ابراز آنها به شیوه‌ای مناسب‌تر و حتی سازنده‌تر انجام شود.
۲- شدت بخشیدن به بعضی هیجان‌ها از طریق روش‌های غیرکلامی و تعبیری، اغلب باعث می‌شود که این هیجان‌های تقویت‌شده، بعضی رفتارهای مفید را بسازند.
۳- بازسازی هیجان‌ها با ارائه اطلاعات جدید اجازه می‌دهد که هیجان‌ها در جهات دلخواه تغییر یابد.
۴- بیرون کشیدن هیجان‌ها اجازه می‌دهد که افکار و رفتارهایی که با این هیجان‌ها همراه است دوباره تحت بررسی قرار گیرد.
۵- تغییر مستقیم هیجان‌هایی که به علت ناسازگاری شدید، عملکرد درمانجو را مختل کرده‌اند، می‌تواند به بهبود او کمک کند.

 

برخی از نمونه‌ها از چگونگی انجام کاتارسیس عبارت‌اند از:

 گفتگو با یک دوست: گفتگو با یک دوست در مورد مشکلی که با آن روبه‌رو هستید ممکن است لحظه‌ای بینش را ایجاد کند که شما بتوانید ببینید که چگونه یک رویداد از اوایل زندگی شما ممکن است به الگوهای فعلی رفتار شما منجر شده باشد. این رهایی عاطفی ممکن است به شما کمک کند احساس بهتری در مواجهه با معضل فعلی خود داشته باشید.گوش دادن به موسیقی: موسیقی می‌تواند انگیزه‌بخش باشد، اما اغلب اوقات می‌تواند باعث ایجاد لحظه‌های بینش عالی شود. موسیقی می‌تواند به شما این امکان را بدهد که هیجانها را به‌گونه‌ای رها کنید که اغلب باعث می‌شود احساس بهتری کنید
خلق هنر یا مشاهده هنر: یک اثر هنری قدرتمند می‌تواند احساسات عمیقی را برانگیزد. خلق هنر نیز می‌تواند نوعی رهایی باشد.ورزش: نیازهای بدنی ورزش می‌تواند راهی عالی برای بررسی احساسات قوی و رهاسازی آن‌ها به شیوه‌ای سازنده باشد.سایکودرام: این نوع درمان شامل نمایش رویدادهای دشوار گذشته است. با انجام این کار، گاهی اوقات افراد قادر به ارزیابی مجدد و رهایی از درد ناشی از این رویدادها هستند
نوشتن گویا:نوشتن می‌تواند یک ابزار مؤثر برای سلامت روان باشد، چه در حال نوشتن دفترچه خاطرات باشید و چه داستان‌نویسی. نوشتن گویا، فرآیندی است که شامل نوشتن در مورد رویدادهای آسیب‌زا یا استرس‌زا است و ممکن است برای به دست آوردن بینش و تسکین احساسات استرس‌زا مفید باشد.

 

 

تخلیه‌هیجانی از مسیرهای توسعه تاب‌آوری به‌ شمار می‌آید

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.