شادکامی میوه درخت تاب آوری است، تاب آوری امکان ظهور شادی را فراهم میکند شادکامی یک مفهوم روانشناختی است که به احساس رضایت و خوشبختی درونی اشاره دارد.
پارادوکس ایسترلین،که از نام اقتصاددان ریچارد ایسترلین گرفته شده است، بیان میکند که درآمد بالا لزوماً افراد را خوشحالتر و شادتر نمیکند. این پارادوکس در سال 1974 توسط ایسترلین مطرح شد و نشان میدهد که افزایش درآمد تا حدودی با افزایش شادی و خوشحالی همراستا نیست. ایسترلین در مقالهای با عنوان “اقتصاد شادکامی” در سال 2004 سعی کرد به این سوال پاسخ دهد که چه چیزی به شادی منجر میشود
این پارادوکس در عرصه سلامت روان نیز بررسی شده است. پژوهشگران نشان دادهاند که رابطه بین رفاه مادی، سرمایه اجتماعی و شادی پیچیده است و نمیتوان به سادگی بین این متغیرها رابطه برقرار کرد.
انچه که مسلم است شادکامی میوه درخت تاب آوری است
محمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب آوری در ادامه این مطلب آورده است که شادکامی میوه درخت تاب اوری است تاب آوری امکان ظهور شادی را فراهم میکند
شادکامی یک مفهوم روانشناختی است که به احساس رضایت و خوشبختی درونی اشاره دارد. این مفهوم در نظریه روانشناسی مثبت گرا توسط مارتین سلیگمن پایه گذاری شد.
شادی اغلب به عنوان یک حالت ثابت در نظر گرفته می شود، اما این یک انتظار غیر واقعی است. احساسات به طور طبیعی در نوسان هستند و مهم است که طیف کامل احساسات را بشناسید و مدیریت کنید، نه فقط احساسات مثبت. تاب آوری این امکان را فراهم میکند که آدمی حتی در شرایط دشوار هم روبه جلو حرکت کند.
شادکامی به معنای احساس رضایت و خوشبختی است که از درون میآید و بهطور دائم و پایدار است، در مقایسه با شادی که یک هیجان ناپایدار است و معمولاً به همراه احساس انرژی و آرامش و راحتی ذهنی است.
افراد شادکام خودپذیری بیشتری دارند و از خودشان بهعنوان یک فرد ارزشمند و مهم میپندارند.
بنظر میرسد آنها که شادکامی بیشتری دارند روابط اجتماعی مثبت و قوی دارند و از حمایت و عشق دیگران بهره میبرند، انسانهای شادکام استقلال و خود انگیختگی بیشتری را درک میکنند و از انتخابهای خودشان پشتیبانی میکنند بنظر میرسد افراد شاد، کنترل و تسلط بر محیط زندگی خود را دارند و احساس امنیت و ثبات میکنند.
هدفمندی و معنامندی هم میتواند بخشی از شادکامی آدمی بشمار آید.
افراد شادکام، در مسیر رشد و ارتقاء شخصی خود متمرکز هستند و از یادگیری و بهبود خودشان لذت میبرند در مجموع، شادکامی از ترکیب این متغیرهای روانشناختی و درک مثبت از زندگی حاصل میشود.
تحقیقات نشان داده است که عوامل متعددی با شادی مرتبط هستند ویژگی های شخصیتی مانند برون گرایی، عزت نفس و احساس کنترل شخصی – فرآیندهای روانی با انگیزه مانند توهمات مثبت و کاهش مقایسه اجتماعی – شرایط زندگی مانند شغل، خانواده و روابط عواملی هستند که رابطه شناخته شده ای با شادکامی دارند(بنگستون، 2017).
مردم اغلب در تشخیص منابع شادی خود خطا میکند و نقش شخصیت خود را دست کم می گیرند مطالعات نشان میدهد که پنج ویژگی شخصیتی بزرگ، حتی در درازمدت، تأثیر قابلتوجهی بر رفاه ذهنی و رضایت از زندگی دارند.
نکته مهم این است که شادی تنها توسط عوامل خارجی مانند درآمد یا ثروت تعیین نمی شود. تحقیقات نشان داده است که افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه لزوماً منجر به رضایت بیشتر از زندگی نمی شود، پدیده ای که به عنوان “پارادوکس ایسترلین” شناخته می شود.سایر عوامل اقتصادی مانند تورم و بیکاری نیز بر شادی تأثیر می گذارند.
پارادوکس ایسترلین یافتهای در اقتصاد شادی است که بیان میکند که در یک نقطه از زمان، شادی مستقیماً با درآمد هم در بین کشورها و هم در درون کشورها متفاوت است، اما با گذشت زمان و با ادامه رشد درآمد، شادی روند صعودی ندارد.
توضیح اصلی این پارادوکس این است که شادی افراد در مقایسه با دیگران بیشتر به درآمد نسبی آنها بستگی دارد تا سطح درآمد مطلق آنها. وقتی درآمد همه افزایش مییابد، مقایسههای نسبی ثابت میماند، بنابراین افزایش شادی از درآمد بالاتر فقط موقتی است.
در حالی که پارادوکس ایسترلین توسط برخی از محققان مورد مناقشه قرار گرفته است، اکثر شواهد از یافته اصلی حمایت می کند که روندهای بلندمدت در شادی و رشد درآمد به طور قابل توجهی با هم مرتبط نیستند، علیرغم همبستگی مثبت مشاهده شده در یک مقطع زمانی واحد( ایسترلین، 2020).ایسترلین در واقع اولین اقتصاد دانی است که شادکامی را مطالعه کرده است.