کوچینگ تاب آوری از تئوری تا عمل
کوچینگ تاب آوری نقش حمایت اجتماعی را درکنار عواملی چون مهارتهای فردی و خودکارآمدی یا معنویت و نگرش مورد تاکید قرار داده و این برای علاقه مندان به کوچینگ تاب آوری و تسهیلگران تاب آوری بسیار شایسته توجه است از جانب دیگر کاهش یا فقدان تاب آوری به دلیل دور شدن از هویت یا در موارد حاد به بحران هویت و تحلیل توانایی و تاب آوری افراد اشاره میکند به همین مطالعات تلاش کرده اند اجزای تشکیل دهنده تاب آوری را مشخص کنند ضرورت دارد بدانیم که براستی چه چیزی باعث میشود انسان تاب آوری خود را از دست بدهد که در وهله اول مانع شده و پس از آن بتوانیم موجبات تقویت تاب آوری مراجعان خود را فراهم آوریم.
نحوه تفکر ما درباره رویدادها به طور قدرتمندی بر رفتارها و واکنشهای هیجانی ما تاثیر میگذارد. به همین دلیل، نحوه تفکر افراد درباره رویدادها اساس کوچینگ تاب آوری شناختی رفتاری است
دکتر شقایق هاشمی شکفته هنر درمانگر مترجم و نویسنده خانه تاب آوری در ادامه این مطلب ادامه میدهد با نگاهی به کتاب کوچینگ تاب آوری اثر کارل پمبرتون میتوان دریافت که شناسایی اجزای تاب آوری انسان به روانشناس یا مشاور کمک میکند کمک میکند ضمن آشنایی بیشتر با ارکان و ابعاد آن با راههای تقویت و یا دلایل افت و کاهش آن بیشتر آشنا شده و به ویژه در کوچینگ تاب آوری موثرتر واقع شود.
در واقع همین موضوع باعث شد که در این زمینه تحقیق کنم. پس از بررسی روایت های کتبی و شفاهی مراجعانم دریافتم که از دست دادن تاب آوری با عدم دسترسی به هویتی که آنها خود را با آن میشناختند ارتباط مستقیم داشت و ربطی به بحرانی که در آن بودند نداشت.
پس از بررسی مراجعانم، متوجه شدم که آنها بر اثر بحرانی که در آن بودند هویت جدیدی برای خود تعریف کرده بودند که با هویت قبلی که از خود در نظر داشتند بسیار متفاوت بود.
به طور مثال خود را قربانی میدیدند و یا خود را مانند کسی میدیدند که کسی دوستشان ندارد، ناخواسته هستند، ترسیده اند و هیچ کس از آنها محافظت نمیکند و به حسابشان نمیآورد. از آنجایی که هویتی که قبلا با داشتنش حس امنیت میکردند یک انسان محبوب، همیشه برنده، دوستداشتنی، آسیب ناپذیر، محافظت شده و پویا بوده است، اکنون که متوجه میشوند هویت دیگری هم در آنها وجود دارد احساس سردرگرمی و عدم تعادل میکنند.
در حقیقت دلیل اینکه این افراد تاب آوری خود را از دست داده اند این است که این هویت جدید را پذیرفته اند و به این باور رسیده اند که مثلا افرادی قربانی، ترسو و شکست خورده هستند. و در نتیجه همین پذیرش است که نه قادر هستند دارایی های خود را ببینند و نه از هویت های دیگری که دارند استفاده کنند و از پس سختی برآیند.
کوچینگ تاب آوری در تئوری و تاب آوری در عمل
فکر میکنم برای بهتر شناختن تاب آوری، باید تفاوت میان تاب آوری در تئوری و عمل را کمی توضیح دهم.
وقتی از دیدگاه تئوری به تاب آوری نگاه میکنیم، این تصور ایجاد میشود که تاب آوری یک ویژگی روانی است که میتوانیم در مواقع نیاز به آن دسترسی پیدا کرده و از آن استفاده کنیم.
این دیدگاه در پرسشنامه هایی که برای اندازه گیری ویژگیهایی چون اعتماد به نفس، خلاقیت و تدبیر در عمل طراحی شده اند هم وجود دارد.
در واقع، تصور بر این است که بر اساس نمره ای که از این پرسشنامه ها به دست می آید، میتوان پیش بینی کرد که مثلا فرد در مواقع سختی چطور رفتار خواهد کرد. نکته بسیار مهمی که این رویکرد در نظر نمیگیرد این است که این ویژگی ها بر اساس شرایط محیط تغییر میکنند.
در مقابل، وقتی تاب آوری را در عمل میسنجیم، در پی این هستیم که بفهمیم نمره ای که فرد از پرسشنامه به دست آورده است در عمل و تحت شرایط مختلف چطور جواب میدهد.
برای روشن شدن این مطلب، از داستان یکی از مراجعانم که درگیر یک چالش شغلی بود استفاده میکنم. داستان از این قرار بود که این فرد تحت شرایط کاری سختی که در آن قرار داشت به من مراجعه کرد و مشخص بود که به خاطر آن شرایط تاب آوری مناسب و متناسبی را همراه ندارد .
او حال خوب خود را مخدوش و انگار تاب آوری خود را از دست داده بود و احساس میکرد از پس مشکلش بر نخواهد آمد.
نکته جالب این بود که میگفت چند ماه قبل هم با شرایط کاری سخت تر از آنچه او را اکنون به چالش کشیده مواجه بوده است ولی در آن زمان حس و حال بسیار بهتری داشته و از پس آن مشکل به خوبی برآمده بود.
حالا سوال این بود که چطور یک فرد مشخص با تاب آوری مشخص در دو موقعیت شغلی یکسان متفاوت عمل کرده بود. پس از اینکه جزییات داستان را از او پرسیدم، متوجه تفاوت اساسی این دو رفتار شدم. واقعیت این بود که رئیس این شخص در موقعیت چالش برانگیز اولی بسیار حمایتگرانه رفتار کرده بود و اگرچه شرایط نسبت به اکنون بسیار سختتر بود، همچنان به کارکنانش روحیه داده بود و آنها را تشویق کرده بود. در مقابل، همان رئیس در موقعیت کنونی که نسبت به قبلی بسیار کم چالشتر بود، بسیار نکته بین شده بود و از عملکرد کارکنانش حمایت نمیکرد.
همین امر باعث شده بود که کارکنانش خودباوری خود را از دست بدهند و تاب آوری شان را ازدست بدهند بنابراین، بسیار مهم است که تفاوت تاب آوری در عمل و تئوری را خوب بفهمیم، زیرا از این طریق میتوانیم متوجه شویم که مراجعانمان چقدر در عمل تاب آور هستند، چه چیزی میزان تاب آوری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و آن چیز چقدر بر رفتارهای آنها تاثیر میگذارد.
خاتمه کلام اینکه اغلب اوقات تاب آوری علاوه بر مهارتهای فردی و نگرش فردی و معنوی افراد به دلگرمی و میزان حمایت اجتماعی بستگی مستقیم و معنا دار پیدا میکند .