پیشبینی کیفیت زندگی بر مبنای بهزیستی روانشناختی
پیشبینی کیفیت زندگی بر مبنای بهزیستی روانشناختی و تابآوری در بازنشستگان
این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بر مبنای بهزیستی روانشناختی و تابآوری در بازنشستگان مشترک صندوق بازنشستگی کشوری استان تهران انجام شد.
طرح پژوهش از نوع رابطهای بود. جامعه آماری پژوهش بازنشستگان مشترک صندوق بازنشستگی کشوری شهر تهران بودند که از طریق نمونهگیری در دسترس، ۱۵۰ نفر از میان آنها انتخاب شدند.
ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای کیفیت زندگی (انیسی،۱۳۹۱)، تابآوری (کونور و دیویدسون، ۲۰۰۳) و بهزیستی روانشناختی (ریف،۱۹۸۹) بودند.
تجزیهوتحلیل دادهها از طریق تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که بهزیستی روانشناختی و تابآوری بهطور معناداری قادر به پیشبینی کیفیت زندگی بازنشستگان میباشند (۰۱/۰>p).
پیشبینی کیفیت زندگی بر مبنای بهزیستی روانشناختی و تابآوری در بازنشستگان
بنا بر همین گزارش از خانه تاب آوری کیفیت زندگی یک مفهوم چندوجهی است.
این مفهوم درک فرد از شرایط زندگی، انتظارات و نگرانی های خود را شامل میشود.
ابعاد مختلفی مانند ثروت، اشتغال، بهداشت، آموزش، روابط اجتماعی، ایمنی و آزادی را میتوان در کیفیت زندگی موثر دانست.
کیفیت زندگی ذهنی است و می تواند تحت تأثیر عواملی مانند رضایت شغلی، دسترسی به مراقبت های بهداشتی، مسکن، غذای سالم و روابط شخصی باشد.
سازمان ها و محققان مختلف اقداماتی را برای ارزیابی کیفیت زندگی، از جمله به زیستی عاطفی و ارزیابی زندگی انجام داده اند.
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به عنوان ادراک افراد از موقعیت خود در زندگی در چارچوبهای فرهنگی و در ارتباط با اهداف و ارزش های خود تعریف می کند.
اصلاحات سبک زندگی مانند خوردن یک رژیم غذایی متعادل، ورزش و فعالیت بدنی، تمرین تمرکز حواس، استراحت کافی و ادغام تدریجی عادات سالم در برنامه روزانه میتواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر مثبت داشته باشد.
کیفیت زندگی برای سالمندان مفهومی چند بعدی است که جنبه های مختلفی از جمله سلامتی، آسایش، تعاملات اجتماعی و خشنودی از زندگی را در بر می گیرد.
کیفیت زندگی (QoL) یک مفهوم چند بعدی است که به رفاه کلی افراد یا جوامع مربوط میشود و شامل ابعاد مختلف تجربیات زندگی میباشد.
این مفهوم فراتر از صرفاً سنجش ثروت اقتصادی یا وضعیت سلامتی است و دیدگاهی جامع از رضایت و خوشنودی شخصی در جنبههای مختلف زندگی را منعکس میکند.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) کیفیت زندگی را به این صورت تعریف میکند: «ادراک فرد از موقعیت خود در زندگی در چارچوب فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند».
این تعریف بر جنبه ذهنی کیفیت زندگی تأکید دارد که میتواند به طور قابل توجهی بین افراد بر اساس شرایط شخصی، پیشینه فرهنگی و اهداف فردی متفاوت باشد.
ابعاد کلیدی مؤثر بر کیفیت زندگی عبارتند از:
-سلامت جسمانی: سلامت یکی از ارکان اساسی برای داشتن کیفیت بالا در زندگی است.
این امر به افراد امکان میدهد تا در فعالیتهایی که از آنها لذت میبرند شرکت کنند و خطر ابتلا به بیماریهای مزمن را کاهش دهند.
– بهزیستی روانی: سلامت عاطفی و روانی تأثیر زیادی بر رضایت کلی از زندگی دارد.بهزیستی روانی شامل مدیریت استرس، ثبات عاطفی و روابط اجتماعی است.
-روابط اجتماعی: تعاملات با کیفیت با خانواده، دوستان و جامعه احساس تعلق و حمایت را تقویت میکند که برای سلامت عاطفی بسیار مهم است.
– عوامل اقتصادی: ثبات مالی بر دسترسی به منابعی مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و مسکن تأثیرگذار است که همه اینها برای ارتقاء کیفیت زندگی حیاتی هستند .
-شرایط محیطی: کیفیت محیط فیزیکی – شامل ایمنی، پاکیزگی و دسترسی به طبیعت – نیز نقش مهمی در تعیین کیفیت زندگی ایفا میکند.
اندازهگیری کیفیت زندگی به دلیل ماهیت ذهنی آن با چالشهایی مواجه است.
برخی شاخصها مانند درآمد و اشتغال قابل اندازهگیری هستند، برخی دیگر – مانند شادی یا رضایت از زندگی – ذاتاً شخصی بوده و ارزیابی آنها دشوارتر است.
محققان معمولاً از ترکیبی از روشهای کیفی و کمی برای سنجش کیفیت زندگی استفاده میکنند.
این میتواند شامل نظرسنجیهایی باشد که ادراکات و تجربیات فردی را منعکس میکنند .
کیفیت زندگی در حوزههایی مانند مراقبتهای بهداشتی، برنامهریزی شهری و سیاستهای اجتماعی اهمیت دارد.
فهم اینکه چگونه بیماریها بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر میگذارند میتواند تصمیمات درمانی و تخصیص منابع را تحت تأثیر قرار دهد.
همچنین، برنامهریزان شهری هنگام طراحی جوامع باید شاخصهای کیفیت زندگی را مد نظر قرار دهند تا نیازهای ساکنان را از نظر ایمنی، دسترسی و فرصتهای تفریحی تأمین کنند .
در نهایت، کیفیت زندگی یک ساختار پیچیده است که نشاندهنده رفاه کلی یک فرد یا جامعه است.
این مفهوم شامل سلامت جسمانی، رفاه روانی، روابط اجتماعی، ثبات اقتصادی و شرایط محیطی میشود.
درک این مفهوم برای بهبود کیفیت زندگی فردی و شکلدهی به سیاستهایی که جوامع سالمتر را تقویت میکند، ضروری است.